صفحات

۱۳۹۰ شهریور ۹, چهارشنبه

مقام اطلاعاتی سپاه: تهران در میان ١٨٢ کشور جهان، بیشترین آمار مراجعه به سایت های غیراخلاقی را دارد

مقام اطلاعاتی سپاه: تهران در میان ١٨٢ کشور جهان، بیشترین آمار مراجعه به سایت های غیراخلاقی را دارد

مقام اطلاعاتی سپاه: تهران در میان ١٨٢ کشور جهان، بیشترین آمار مراجعه به سایت های غیراخلاقی را دارد

جـــرس: یک مقام ارشد سپاه پاسداران می گوید "استفاده از ماهواره‌ها و پیگیری مختلف آن به نوعی در جامعه اسلامی ایران تاثیر گذاشته است که طبق آمار، افرادی نیز به علت سیگنال ندادن برخی شبکه‌های خارجی از جمله فارسی‌وان اقدام به خودکشی کرده و یا مانع رفت و آمدهای خانوادگی شده‌اند."


این مقام اطلاعاتی در سپاه همچنین گفت "بر اساس آمار دیگری در زمینه استفاده کاربران اینترنت از سایت‌های غیراخلاقی در بین ۱۸۲ کشور جهان، تهران از ایران مقام نخست و شیراز رتبه پانزدهم را به خود اختصاص داده است.


به گزارش فارس، ابراهیم بیانی، معاون اطلاعات سپاه فجر استان فارس، در جمع مدیران و فرماندهان پایگاه مقاومت ادارات آن استان گفت: بر اساس تحقیقات ارتش سایبری سپاه در زمینه مراجعه کاربران ایرانی به سایت‌های غیراخلاقی، شیراز رتبه ششم کشور را دارد.


این مقام اطلاعاتی در سپاه، همچنین اظهار داشت که بر اساس این آمار استان‌های تهران، یزد و اصفهان در رده‌های نخست تا سوم قرار دارند.


این مقام سپاه، به رتبه های چهارم و پنجم کشور، که بنا به گزارش برخی منابع و محققان، از شهرهای مذهبی کشور هستند، اشاره نکرد.


بیانی ادامه داد: همچنین بر اساس آمار دیگری در زمینه استفاده کاربران اینترنت از سایت‌های غیراخلاقی در بین ۱۸۲ کشور جهان، تهران از ایران مقام نخست و شیراز رتبه پانزدهم را به خود اختصاص داده است.


وی بیان کرد: با این آمار تکان دهنده چگونه ممکن است با وجود ماهواره‌ها دیگر انگیزه‌ای برای حضور جوانان در مساجد، روزه گرفتن و انجام فریضه امر به معروف باشد.


معاون اطلاعات سپاه فجر استان فارس بیان کرد: یکی از موضوعاتی که دشمن از آن برای جدایی مردم از دین و تهی کردن نظام استفاده می‌کند ابزار فرهنگی و بهره‌گیری از سایت‌های اینترنتی فاسد، شبکه‌ها و آنتن‌های ماهواره است که قارچ گونه در حال رشد هستند.


بیانی ادامه داد: ایجاد اباهی‌گری و تعطیل کردن امر به معروف و نهی از منکر در کشور، با هجمه سنگین از طریق ماهواره‌ها که امروز بیش از ۵۰ درصد مردم از آن استفاده می‌کنند از برنامه‌های اصلی دشمنان است.


وی ادعا کرد استفاده از ماهواره‌ها و پیگیری مختلف آن به نوعی در جامعه اسلامی ایران تاثیر گذاشته است که طبق آمار، افرادی نیز به علت سیگنال ندادن برخی شبکه‌های خارجی از جمله فارسی‌وان اقدام به خودکشی کرده و یا مانع رفت و آمدهای خانوادگی شده‌اند.


این مقام مسئول تصریح کرد: پدران و مادران باید با هوشیاری مراقب فرزندان خود باشند که آنان دچار هجمه شدید ماهواره‌ها و توسعه ترویج بی‌بند و باری نشوند.


وی در بخش دیگری از سخنان خود به هفته دولت اشاره کرد و اظهار داشت: کار مسئولان نظام تنها نباید روبان چینی باشد و آنان باید تلاش کنند که با عملکرد خود کاری نکنند که مردم که ولی نعمت هستند از آنان جدا شوند.


پسورد من

سه ساعته گوشی دستمه که ببینم این شاتل اگه پسوردم گم بشه چه گهی می تونه بخوره این زنیکه هم هی میگه در حال حاضر 14 نفر در صف انتظار می باشند

جنبش راه سبز - هشدار گوگل به کاربران اینترنت در ایران

جنبش راه سبز - هشدار گوگل به کاربران اینترنت در ایران


جرس: روزنامه گاردین روز سه شنبه از تلاش هایی در هفته‌های اخیر برای دسترسی به محتوای ای میل های فرستاده شده از طریق «جی میل» در ایران خبر داد.


به گزارش گاردین، این کار با گواهینامه امنیتی یک شرکت هلندی به نام «دیگینتور» Digintor انجام شده و هکرها تلاش کرده اند محتوای ای میل استفاده کنندگان از جی میل را به دست آورند.

به گزارش رادیو فردا، این شرکت هلندی پس از فاش شدن این مسأله گواهینامه امنیتی صادر شده را لغو کرده و گفته که از این سوء استفاده بی اطلاع بوده است.

شرکت گوگل هم در وبلاگ خود از کلیه کاربران خود خواسته است که مرورگرهای «فایرفاکس» و «کروم» خود را به روز کنند و در اولین فرصت نیز رمز عبور خود را عوض کنند.

دانشجونیوز نیز تاکید کرده: هرچند گفته شده بود کاربرانی که با vpn به اینترنت وصل می شوند، کمتر با مشکل امنیتی روبرو خواهند شد، ولی اگر گواهینامه امنیتی جعلی مورد استفاده قرار گیرد، سرویس های اتصال کنترلی روی آن نمی توانند داشته باشند.

حدود پنج ماه پیش هم گزارشی منتشر شده و اعلام شد که هکر یا هکرها در تلاش برای هدایت کاربران اینترنتی به نسخه جعلی چندین پایگاه معتبر اینترنتی، به چندین گواهینامه دیجیتال یک شرکت امنیت وب دسترسی پیدا کرده‌اند. حمله‌ای که بر اساس اعلام این شرکت امنیت وب، «به نظر می‌رسد» از سوی جمهوری اسلامی سامان داده شده است.

شرکت «کومودو» در نيوجرسی آمريکا که گواهینامه‌های دیجیتال در زمینه تأييد هويت کاربران اينترنتی صادر می‌کند، گفته بود که دستکم ۹ مورد از چنین حملاتی ردیابی شده که با توجه به پيچيدگی آن ممکن است کار جمهوری اسلامی ایران باشد.

اين شرکت گفته بود در حملات ۱۵ مارس، گواهینامه‌هایی برای نسخه جعلی سامانه ایمیل گوگل موسوم به جی‌ميل، صفحه ورود کاربران ياهو، وب‌سایت‌هایی متعلق به شرکت مايکروسافت، مرورگر موزيلا فايرفاکس و نيز شبکه تلفنی اينترنتی اسکايپ در دسترس هکرها قرار گرفته است.

چنین گواهینامه‌هایی به کسانی که آن را در اختیار دارند اجازه می‌دهد که تحت شرایطی با جعل نسخه امن این وب‌سایت‌ها، به اطلاعات رمزگذاری شده دسترسی پیدا کنند.

گواهی دیجیتال(Digital Certificate) سندی الکترونیک است که به کاربران اطمینان می دهد تبادل اطلاعات بین مرورگر آنها و سرور سایت مورد رجوع رمزگذاری شده است و شخص سومی به آن دسترسی ندارد.

جعل گواهی دیجیتال سایت های اینترنتی به هکرها اجازه می دهد با تغییر مسیر ترافیک آنلاین، به مکاتبات الکترونیک آنها دسترسی پیدا کنند و در فعالیت آنلاین آنان جاسوسی کنند.

یک گزارش هم روز سه شنبه در سایت «پی سی ورلد» نوشته که هرچند تبادل اطلاعات در سرویس های گوگل به صورت رمزگذاری شده و از طریق https انجام می شود و هیچ راهی برای نفوذ و شنود این اطلاعات وجود ندارد، ولی اگر یک نفر سیستم رمزگذاری را تغییر دهد و الگوریتم های خودش را جایگزین کند، تامین امنیت به خطر می افتد. به ویژه وقتی که به شکل «اینترنت ملی» این طرح ارائه شود.

جی میل، خدمات ای میل شرکت گوگل در بیانیه ای در وبلاگ خود توصیه های زیر را برای کاربران منتشر کرده است:

حتما از آخرین نسخه Chrome و Firefox استفاده کنید.

از VPN و برنامه های دیگر برای حفظ هویت استفاده کنید و به هیچ عنوان مستقیما به سایت های مهم از طریق اینترنت ایران وصل نشوید.

حکومت ایران پیشتر در جریان وقایع پس از انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست جمهوری در سال ۸۸، به چاره‌اندیشی در مورد قدرت روزافزون شبکه‌های اجتماعی و اینترنت در بسیج مخالفان خود پرداخت و از همان زمان بود که یک ارتش سایبری برای هک و دستکاری در وب‌سایت‌های مخالف خود سامان داد.

تحلیل خبر آزادی زندانیان

gooya news :: politics : پشت پرده آزادی هفتاد زندانی سیاسی! حسن زارع زاده اردشیر

تحلیل خبر آزادی زندانیان

gooya news :: politics : پشت پرده آزادی هفتاد زندانی سیاسی! حسن زارع زاده اردشیر

امیر یوسف زاده هم مثل امیر جوادی فر دانشجو بود؛ پاسخ اعتراض هم همان باتوم بود | مسیح علی نژاد



امیر یوسف زاده هم مثل امیر جوادی فر دانشجو بود؛ پاسخ اعتراض هم همان باتوم بود | مسیح علی نژاد


ماجرای انتخابات خونین تمامی ندارد. از یک سو مسولان هنوز و همچنان انکار می کنند در دیگر سو خانواده هایی هستند که تازه آرام آرام سکوت می شکنند..و به جمع خانواده های سهراب و ندا و امیر جوادی فر و دیگر خانواده هایی می پیوندند که در این دو سال نام و یاد بچه های خود را زنده نگاه داشتند و نگذاشتند حاکمیت به راحتی آنها را انکار کند اگر چه حاکمیت اینکار را کرد و می کند….بخوانید مصاحبه ام با پدر امیر یوسف زاده را . امیر یوسف زاده هم دانشجو بود، مثل امیر جوادی فر، او هم در تیرماه ۸۸ دستگیر شد. پاسخ اعتراض او هم همان باتوم بود…..

جرس: خانواده امیر یوسف زاده، دانشجوی ۱۹ ساله ای که در درگیری های تیرماه ۱۳۸۸ به شهادت رسید بعد از ۲۶ ماه سکوت خود را شکسته و از پیگیریهای قضایی بی حاصل خود، خبر دادند.

در تیر ماه سال ۱۳۳۸ شمار زیادی از دانشجویان در اطراف میدان انقلاب و دانشگاه تهران به ضرب باتوم زخمی و روانه ی بازداشتگاه شدند؛ امیر یوسف زاده یکی از این دانشجویان بود که به گفته ی خانواده اش پس از ضرب و شتم به بیمارستان منتقل شد و همانجا جان باخت.

درطول دو سال و دو ماهِ گذشته اگرچه بسیاری از خانواده های جان باختگانِ انتخابات، علی رغم تمامیِ تهدیدات سکوت خود را شکستند و با رسانه ها در مورد رنجی که متحمل شده بودند، به گفتگو نشستند اما خانواده هایی هستند که همچنان احساس امینت نمی کنند و درمواردی ترجیح می دهند به جز نزدیکان خود، دیگران را نیز نسبت به نحوه کشته شدن فرزندان خود مطلع نسازند. آنها غالبا کسانی هستند که فرزندانِ جوان دیگرشان نیز در داخلِ ایران زندگی می کنند و به کرات از سوی نهادهای امنیتی تهدید شده اند که اگر سکوت خود را بشکنند، آینده خوشی در انتظار فرزندان شان نخواهد بود.

خانواده ی پنجاه تن از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات تاکنون از طریق مصاحبه با رسانه ها به صورت رسمی در مورد نحوه ی جان باختن فرزندان خود اطلاع رسانی کرده اند که در این میان، خانواده های علی فتحعلیان، لطفعلی یوسفیان، حسین اختر زند، رامین آقازاده قهرمانی، امیرحسین طوفان پور، علی رضا افتخاری، بهمن جنابی، ناصر امیر نژاد و اینک امیر یوسف زاده از جمله کسانی هستند که پس از گذشت نزدیک به دو سال سکوت خود را شکسته و به جمع خانواده های دیگری که در مورد از دست رفته گان خود اطلاع رسانی کرده اند، پیوسته اند.
خانواده دکتر عبدالرضا سودبخش نیز پیشتر در مصاحبه با جرس و این روزها در مصاحبه با رو آن لاین اعلام کردند که پدر آنها پس از انتخابات و به دلیل مداوای زندانیان کهریزک ترور شده است.

اینک پس از گذشت بعد از دو سال پدر امیر یوسف زاده در مصاحبه با جرس می گوید: «من به عنوان پدر امیر تا زمانی که زنده باشم حق فرزند خودم را از کسانی که این بلا را سر خانواده ی ما آورده اند خواهم گرفت. »
متن گفتگوی جرس با پدر امیر یوسف زاده و همچنین اظهارات پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی که از نزدیک با این خانواده گفتگو کرده است در پی می آید:

امیر همه ی زندگی ما بود، نابود شدیم

پدر امیر یوسف زاده می گوید: «پسرم دانشجوی الکتروتکنیک دانشگاه تهران بود؛ او فقط نوزده سال داشت که در تظاهرات چنین بلایی به سرش آوردند که دیگر از پیش ما رفت.» وی می افزاید: «داغی که به دل من و مادر امیر نشست امیدوارم همین بلا به سر کسانی بیاید که ما را داغدار کردند. »
وی در پاسخ به این پرسش که چگونه از جان باختن فرزند خود در تیر ماه سال ۸۸ مطلع شده است می گوید: «امیر رفته بود دانشگاه؛ بعد گفتند که تظاهرات شده … ما هم دیدیم امیر برنگشت خانه، بعد به ما زنگ زدند گفتند امیر در بیمارستان است. »

وی در پاسخ به این پرسش که آیا موفق به دیدار و گفتگو با امیر در بیمارستان و پیش از جان باختن، شده اند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است، گفت: «امیر را خیلی ها دیدند که کجا بود و چه اتفاقی برایش افتاد. ما وقتی رسیدیم امیر تمام کرده بود، یعنی امیر در سردخانه بود. گفتیم از بیرون پسرم را ببینیم ولی نگذاشتند، اجازه ندادند؛ گفتند تمام کرد…»

پدر امیر یوسف زاده همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا اعلام شد امیر در اثر ایست قلبی جان باخته است، می گوید: «بگذار بگویند، اشکالی ندارد ولی شما هرچه را که واقعیت دارد بنویسید. امیر همه چیز ما بود، همه زندگی ما بود، نه فقط عصای دست من که همه چیزِ خانواده ی ما بود. تکیه گاه همه ی ما بود. همه چیز ما بود …همه چیز…»
وی در خصوص پیگیری قضایی پرونده فرزندش می گوید: «بعد از اینکه امیر را از دست دادیم، شکایت کردیم؛ اما اصلا شکایت ما را قبول نکردند. ولی اگر زنده بمانم حق فرزندم را از آنها می گیرم اما اگر زنده نماندم که هیچ. امیر چیزی نگفته بود، رفته بود دانشگاه بعد هم تظاهرات شد. او هم مثل همه ی بچه های دیگر رفت شرکت کرد. چیزی نگفت. ولی کسی به حرف ما گوش نمی دهد. اصلا شکایت ما را قبول نکردند. »

وی می افزاید: «هیچ چیز دیگر ندارم که بگویم . فقط باز امید داریم و از خدا می خواهیم داغی که به دل من و مادر امیر گذاشته اند را خدا به دل خودشان بگذارند. فعلا که اینجا از دست ما کاری بر نمی آید. »

خانواده ها با سکوت شان اجازه ندهند مسئولان کشته شدگان را انکار کنند

پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی جوان نوزده ساله ی دیگری که در راهپیمایی ۲۵ خرداد مورد اصابت گلوله قرار گرفته و جان باخته، در گفتگویی به جرس می گوید: «من خانواده ی امیر یوسف زاده را بارها در قطعه ۲۵۷ بهشت زهرا دیدم. پدر و مادر بسیار پیری که همیشه داغدیده بر مزار فرزندشان می نشینند و صدایی هم ندارند اما همین که سکوت شان را شکسته اند نشان می دهد که بالاخره خانواده ها سکوت شان را می شکنند؛ خانواده های زیادی در بهشت زهرا کنار فرزندان ما دفن شده اند که روزی آنها هم سکوت شان را خواهند شکست. »

خانم فهیمی در مورد امیر یوسف زاده یادآور می شود که این دانشجوی جوان به گفته ی خانواده اش بر اثر باتوم کشته شد اما نکته ی غم انگیز اینجاست که امیر یوسف زاده تنها چند روز پیش از کشته شدن، کارت اهدای اعضای بدن خود را پس از مرگ دریافت کرده بود.
مادر سهراب اعرابی ادامه می دهد، پس از آنکه امیر در بیمارستان جان می دهد به گفته ی خانواده اش و تا آنجایی که من مطلع هستم، به دلیل اینکه کارت بخشش اعضاء هم همراه وی بوده است عملِ بخششِ اعضا نیز در همان زمان صورت می گیرد.
پروین فهیمی می گوید: «در روزهای نخست اعتراضات انتخاباتی، پس از آنکه پسرم بعد از راهپیمایی مسالمت آمیز گم شده بود و من همه جا دنبالش می گشتم، به هر بیمارستانی سر می زدم بالای چهل، پنجاه زخمی دیدم که در مورد اکثر آنها هم می گفتند، بدحال هستند. حال کسی هست که پاسخ دهد چه بلایی بر سر آنها آمده است؟ آنها چه شدند؟ خیلی از آنها بعد از اینکه جانشان را از دست دادند بی سر و صدا در بهشت زهرا دفن شدند و خانواده های آنها هم به دلیل ناامنی سکوت کردند.»

وی با بیان اینکه سکوت خانواده های کشته شدگان این امکان را به مسئولان کشور می دهد که بگویند کسی اساسا در جریان اعتراضات انتخاباتی در ایران کشته شنده است ابراز امیدواری کرد که خانواده ها با شکستن سکوت خود نگذارند که خون عزیزان از دست رفته ی شان پایمال شود.
خانم فهیمی همچنین با اشاره به اظهارات اخیر برخی مسئولان جمهوری اسلامی مبنی بر انکار کشته شدگان ایران و ابراز نگرانی برای کشته شدگان لندن می گوید: «من گاهی وقت ها متاسف می شوم که چرا خانواده ها سکوت کرده اند. برخی مسئولان هم از این سکوت فرصت طلبی می کنند. ما که به بهشت زهرا می رویم ، مزارِ کشته شدگان را می بینیم و می دانیم که شمار کشته شدگان بسیار بیشتر از شماری است که اینها اعلام می کنند. البته مسئولان که اصلا اعلام نمی کنند. می گویند ما اصلا کشته ای نداشتیم. نمونه اش آقای لاریجانی که می گوید فقط یک نفر کشته شده است. »
وی افزود: «مردم ایران هم می دانند که ما کشته شده های زیادی داریم؛ متاسفانه برخی خانواده ها سکوت کرده اند و فکر می کنم این سکوت خیانت در حق کسانی است که کشته شدند.»
همکلاسی های امیر هم به ناگزیر سکوت کردند
شاید این پرسش را خیلی ها مطرح می کنند که اگر خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات سکوت کرده اند چرا همگلاسی ها و دوستان این جوانان سکوت اختیار کرده اند. در بسیاری از موارد همین سکوت ها موجب شد که مسولان نیز در رسانه های رسمی در تکذیب خبر برخی از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات گفته اند: «مگر می شود که کسی کشته شود اما حتی یک دوست و یا یک همکلاسی نداشته باشد که عکس های او را در اینترنت منتشر کند. »
یکی از دوستان امیر که به تازگی عکسی از مزار امیر را ارسال کرده در مصاحبه ای ایملیی به جرس می گوید: «به ما هم روزهای اول گفته بودند که امیر ایست قلبی کرده است. ما وقتی رفتیم بهشت زهرا ضجه هاى مادر امیر و ناله هاى پدر امیر و اشک برادر و خانواده اش را که دیدیم دنیا روی سرمان خراب شد؛ پدرش همانجا به ما گفت که امیر با باتوم کشته شد. »

وی در پاسخ به این پرسش که چرا دوستان امیر تاکنون سکوت کرده و در این زمینه اطلاع رسانی نکرده اند، می گوید: «مرگ امیر یک بار کمر همه ی ما را شکست، نه دیگر تحمل این رنج را داشتیم و نه اینکه امیر برای ما زنده می شد . از طرفی خب به خانواده اش هم گفته بودند ایست قلبی؛ و خب شاید خانواده در خطر می افتادند و نمی خواستند مصاحبه کنند. برای همین سعی کردیم توی خودمان بسوزیم و شاید دردسری برای خانواده ی امیر هم ایجاد نشود.»

این جوان می گوید: «روى مزار امیر شعری نوشته شده به زبان ترکی که این شعر را امیر همیشه زمزمه می کرد. در مورد امیر می توانم بگویم و قسم بخورم که امیر به هیچ وجه از مرگ نمی ترسید و واقعا عاشقانه و آگاهانه رفت».
امیر بین اشکان و سهراب دفن شده است

لادن مصطفایی، همسر شهید علی حسن پور هم در مورد امیر یوسف زاده جوان ۱۹ ساله ای که در درگیری های پس از انتخابات در تیر ماه سال ۸۸ کشته شد می گوید: «من گاهی وقت ها به قطعه های دیگر سر می زنم. وقتی پدر و مادر پیر امیر را می بینم که سر مزار بچه شان بی صدا اشک می ریزند دلم عجیب می گیرد که این خانواده شکستند ولی نه عکسی از عزیزشان در روزهای راهپیمایی وجود دارد و نه کسی فیلمی از ضرب و شتم او منتشر کرد. »
وی تاکید می کند: «عکس همسر من که سر تیر خورده اش را نشان می دهد همه جا معروف شده اما مسئولان با وجود دیدن این عکس، کشته شدن علی را انکار می کنند. تصور کنید انکار قتل یک دانشجوی جوان که هیچ عکس و نشانی از او منتشر نشده باشد چقدر برای شان آسان است. »
وی می گوید: «مزار امیر بین مزار اشکان سهرابی و سهراب اعرابی در قطعه ۲۵۷ هست و خانواده ها و دانشجویان زیادی پدر و مادر پیر امیر را از نزدیک دیده اند و می دانند چه بلایی سر فرزندشان آمده است.» همسر شهید حسن پور تاکید می کند : «این وظیفه ماست که کنار خانواده هایی باشیم که صدایی از آنها بلند نشده است و غم از دست دادن فرزند آنها را شکسته است. »
او هم همانند مادر سهراب اعرابی معتقد است که خانواده ها باید سکوت شان را بشکنند تا حقی از شهدای جنبش سبز ضایع نشود. وی با این اعتقاد می گوید: «ما وظیفه داریم صدای کسانی باشیم که صدایی ندارند و بیگناه کشته شدند.»

امیر یوسف زاده هم مثل امیر جوادی فر دانشجو بود؛ پاسخ اعتراض هم همان باتوم بود | مسیح علی نژاد



امیر یوسف زاده هم مثل امیر جوادی فر دانشجو بود؛ پاسخ اعتراض هم همان باتوم بود | مسیح علی نژاد


ماجرای انتخابات خونین تمامی ندارد. از یک سو مسولان هنوز و همچنان انکار می کنند در دیگر سو خانواده هایی هستند که تازه آرام آرام سکوت می شکنند..و به جمع خانواده های سهراب و ندا و امیر جوادی فر و دیگر خانواده هایی می پیوندند که در این دو سال نام و یاد بچه های خود را زنده نگاه داشتند و نگذاشتند حاکمیت به راحتی آنها را انکار کند اگر چه حاکمیت اینکار را کرد و می کند….بخوانید مصاحبه ام با پدر امیر یوسف زاده را . امیر یوسف زاده هم دانشجو بود، مثل امیر جوادی فر، او هم در تیرماه ۸۸ دستگیر شد. پاسخ اعتراض او هم همان باتوم بود…..

جرس: خانواده امیر یوسف زاده، دانشجوی ۱۹ ساله ای که در درگیری های تیرماه ۱۳۸۸ به شهادت رسید بعد از ۲۶ ماه سکوت خود را شکسته و از پیگیریهای قضایی بی حاصل خود، خبر دادند.

در تیر ماه سال ۱۳۳۸ شمار زیادی از دانشجویان در اطراف میدان انقلاب و دانشگاه تهران به ضرب باتوم زخمی و روانه ی بازداشتگاه شدند؛ امیر یوسف زاده یکی از این دانشجویان بود که به گفته ی خانواده اش پس از ضرب و شتم به بیمارستان منتقل شد و همانجا جان باخت.

درطول دو سال و دو ماهِ گذشته اگرچه بسیاری از خانواده های جان باختگانِ انتخابات، علی رغم تمامیِ تهدیدات سکوت خود را شکستند و با رسانه ها در مورد رنجی که متحمل شده بودند، به گفتگو نشستند اما خانواده هایی هستند که همچنان احساس امینت نمی کنند و درمواردی ترجیح می دهند به جز نزدیکان خود، دیگران را نیز نسبت به نحوه کشته شدن فرزندان خود مطلع نسازند. آنها غالبا کسانی هستند که فرزندانِ جوان دیگرشان نیز در داخلِ ایران زندگی می کنند و به کرات از سوی نهادهای امنیتی تهدید شده اند که اگر سکوت خود را بشکنند، آینده خوشی در انتظار فرزندان شان نخواهد بود.

خانواده ی پنجاه تن از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات تاکنون از طریق مصاحبه با رسانه ها به صورت رسمی در مورد نحوه ی جان باختن فرزندان خود اطلاع رسانی کرده اند که در این میان، خانواده های علی فتحعلیان، لطفعلی یوسفیان، حسین اختر زند، رامین آقازاده قهرمانی، امیرحسین طوفان پور، علی رضا افتخاری، بهمن جنابی، ناصر امیر نژاد و اینک امیر یوسف زاده از جمله کسانی هستند که پس از گذشت نزدیک به دو سال سکوت خود را شکسته و به جمع خانواده های دیگری که در مورد از دست رفته گان خود اطلاع رسانی کرده اند، پیوسته اند.
خانواده دکتر عبدالرضا سودبخش نیز پیشتر در مصاحبه با جرس و این روزها در مصاحبه با رو آن لاین اعلام کردند که پدر آنها پس از انتخابات و به دلیل مداوای زندانیان کهریزک ترور شده است.

اینک پس از گذشت بعد از دو سال پدر امیر یوسف زاده در مصاحبه با جرس می گوید: «من به عنوان پدر امیر تا زمانی که زنده باشم حق فرزند خودم را از کسانی که این بلا را سر خانواده ی ما آورده اند خواهم گرفت. »
متن گفتگوی جرس با پدر امیر یوسف زاده و همچنین اظهارات پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی که از نزدیک با این خانواده گفتگو کرده است در پی می آید:

امیر همه ی زندگی ما بود، نابود شدیم

پدر امیر یوسف زاده می گوید: «پسرم دانشجوی الکتروتکنیک دانشگاه تهران بود؛ او فقط نوزده سال داشت که در تظاهرات چنین بلایی به سرش آوردند که دیگر از پیش ما رفت.» وی می افزاید: «داغی که به دل من و مادر امیر نشست امیدوارم همین بلا به سر کسانی بیاید که ما را داغدار کردند. »
وی در پاسخ به این پرسش که چگونه از جان باختن فرزند خود در تیر ماه سال ۸۸ مطلع شده است می گوید: «امیر رفته بود دانشگاه؛ بعد گفتند که تظاهرات شده … ما هم دیدیم امیر برنگشت خانه، بعد به ما زنگ زدند گفتند امیر در بیمارستان است. »

وی در پاسخ به این پرسش که آیا موفق به دیدار و گفتگو با امیر در بیمارستان و پیش از جان باختن، شده اند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است، گفت: «امیر را خیلی ها دیدند که کجا بود و چه اتفاقی برایش افتاد. ما وقتی رسیدیم امیر تمام کرده بود، یعنی امیر در سردخانه بود. گفتیم از بیرون پسرم را ببینیم ولی نگذاشتند، اجازه ندادند؛ گفتند تمام کرد…»

پدر امیر یوسف زاده همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا اعلام شد امیر در اثر ایست قلبی جان باخته است، می گوید: «بگذار بگویند، اشکالی ندارد ولی شما هرچه را که واقعیت دارد بنویسید. امیر همه چیز ما بود، همه زندگی ما بود، نه فقط عصای دست من که همه چیزِ خانواده ی ما بود. تکیه گاه همه ی ما بود. همه چیز ما بود …همه چیز…»
وی در خصوص پیگیری قضایی پرونده فرزندش می گوید: «بعد از اینکه امیر را از دست دادیم، شکایت کردیم؛ اما اصلا شکایت ما را قبول نکردند. ولی اگر زنده بمانم حق فرزندم را از آنها می گیرم اما اگر زنده نماندم که هیچ. امیر چیزی نگفته بود، رفته بود دانشگاه بعد هم تظاهرات شد. او هم مثل همه ی بچه های دیگر رفت شرکت کرد. چیزی نگفت. ولی کسی به حرف ما گوش نمی دهد. اصلا شکایت ما را قبول نکردند. »

وی می افزاید: «هیچ چیز دیگر ندارم که بگویم . فقط باز امید داریم و از خدا می خواهیم داغی که به دل من و مادر امیر گذاشته اند را خدا به دل خودشان بگذارند. فعلا که اینجا از دست ما کاری بر نمی آید. »

خانواده ها با سکوت شان اجازه ندهند مسئولان کشته شدگان را انکار کنند

پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی جوان نوزده ساله ی دیگری که در راهپیمایی ۲۵ خرداد مورد اصابت گلوله قرار گرفته و جان باخته، در گفتگویی به جرس می گوید: «من خانواده ی امیر یوسف زاده را بارها در قطعه ۲۵۷ بهشت زهرا دیدم. پدر و مادر بسیار پیری که همیشه داغدیده بر مزار فرزندشان می نشینند و صدایی هم ندارند اما همین که سکوت شان را شکسته اند نشان می دهد که بالاخره خانواده ها سکوت شان را می شکنند؛ خانواده های زیادی در بهشت زهرا کنار فرزندان ما دفن شده اند که روزی آنها هم سکوت شان را خواهند شکست. »

خانم فهیمی در مورد امیر یوسف زاده یادآور می شود که این دانشجوی جوان به گفته ی خانواده اش بر اثر باتوم کشته شد اما نکته ی غم انگیز اینجاست که امیر یوسف زاده تنها چند روز پیش از کشته شدن، کارت اهدای اعضای بدن خود را پس از مرگ دریافت کرده بود.
مادر سهراب اعرابی ادامه می دهد، پس از آنکه امیر در بیمارستان جان می دهد به گفته ی خانواده اش و تا آنجایی که من مطلع هستم، به دلیل اینکه کارت بخشش اعضاء هم همراه وی بوده است عملِ بخششِ اعضا نیز در همان زمان صورت می گیرد.
پروین فهیمی می گوید: «در روزهای نخست اعتراضات انتخاباتی، پس از آنکه پسرم بعد از راهپیمایی مسالمت آمیز گم شده بود و من همه جا دنبالش می گشتم، به هر بیمارستانی سر می زدم بالای چهل، پنجاه زخمی دیدم که در مورد اکثر آنها هم می گفتند، بدحال هستند. حال کسی هست که پاسخ دهد چه بلایی بر سر آنها آمده است؟ آنها چه شدند؟ خیلی از آنها بعد از اینکه جانشان را از دست دادند بی سر و صدا در بهشت زهرا دفن شدند و خانواده های آنها هم به دلیل ناامنی سکوت کردند.»

وی با بیان اینکه سکوت خانواده های کشته شدگان این امکان را به مسئولان کشور می دهد که بگویند کسی اساسا در جریان اعتراضات انتخاباتی در ایران کشته شنده است ابراز امیدواری کرد که خانواده ها با شکستن سکوت خود نگذارند که خون عزیزان از دست رفته ی شان پایمال شود.
خانم فهیمی همچنین با اشاره به اظهارات اخیر برخی مسئولان جمهوری اسلامی مبنی بر انکار کشته شدگان ایران و ابراز نگرانی برای کشته شدگان لندن می گوید: «من گاهی وقت ها متاسف می شوم که چرا خانواده ها سکوت کرده اند. برخی مسئولان هم از این سکوت فرصت طلبی می کنند. ما که به بهشت زهرا می رویم ، مزارِ کشته شدگان را می بینیم و می دانیم که شمار کشته شدگان بسیار بیشتر از شماری است که اینها اعلام می کنند. البته مسئولان که اصلا اعلام نمی کنند. می گویند ما اصلا کشته ای نداشتیم. نمونه اش آقای لاریجانی که می گوید فقط یک نفر کشته شده است. »
وی افزود: «مردم ایران هم می دانند که ما کشته شده های زیادی داریم؛ متاسفانه برخی خانواده ها سکوت کرده اند و فکر می کنم این سکوت خیانت در حق کسانی است که کشته شدند.»
همکلاسی های امیر هم به ناگزیر سکوت کردند
شاید این پرسش را خیلی ها مطرح می کنند که اگر خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات سکوت کرده اند چرا همگلاسی ها و دوستان این جوانان سکوت اختیار کرده اند. در بسیاری از موارد همین سکوت ها موجب شد که مسولان نیز در رسانه های رسمی در تکذیب خبر برخی از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات گفته اند: «مگر می شود که کسی کشته شود اما حتی یک دوست و یا یک همکلاسی نداشته باشد که عکس های او را در اینترنت منتشر کند. »
یکی از دوستان امیر که به تازگی عکسی از مزار امیر را ارسال کرده در مصاحبه ای ایملیی به جرس می گوید: «به ما هم روزهای اول گفته بودند که امیر ایست قلبی کرده است. ما وقتی رفتیم بهشت زهرا ضجه هاى مادر امیر و ناله هاى پدر امیر و اشک برادر و خانواده اش را که دیدیم دنیا روی سرمان خراب شد؛ پدرش همانجا به ما گفت که امیر با باتوم کشته شد. »

وی در پاسخ به این پرسش که چرا دوستان امیر تاکنون سکوت کرده و در این زمینه اطلاع رسانی نکرده اند، می گوید: «مرگ امیر یک بار کمر همه ی ما را شکست، نه دیگر تحمل این رنج را داشتیم و نه اینکه امیر برای ما زنده می شد . از طرفی خب به خانواده اش هم گفته بودند ایست قلبی؛ و خب شاید خانواده در خطر می افتادند و نمی خواستند مصاحبه کنند. برای همین سعی کردیم توی خودمان بسوزیم و شاید دردسری برای خانواده ی امیر هم ایجاد نشود.»

این جوان می گوید: «روى مزار امیر شعری نوشته شده به زبان ترکی که این شعر را امیر همیشه زمزمه می کرد. در مورد امیر می توانم بگویم و قسم بخورم که امیر به هیچ وجه از مرگ نمی ترسید و واقعا عاشقانه و آگاهانه رفت».
امیر بین اشکان و سهراب دفن شده است

لادن مصطفایی، همسر شهید علی حسن پور هم در مورد امیر یوسف زاده جوان ۱۹ ساله ای که در درگیری های پس از انتخابات در تیر ماه سال ۸۸ کشته شد می گوید: «من گاهی وقت ها به قطعه های دیگر سر می زنم. وقتی پدر و مادر پیر امیر را می بینم که سر مزار بچه شان بی صدا اشک می ریزند دلم عجیب می گیرد که این خانواده شکستند ولی نه عکسی از عزیزشان در روزهای راهپیمایی وجود دارد و نه کسی فیلمی از ضرب و شتم او منتشر کرد. »
وی تاکید می کند: «عکس همسر من که سر تیر خورده اش را نشان می دهد همه جا معروف شده اما مسئولان با وجود دیدن این عکس، کشته شدن علی را انکار می کنند. تصور کنید انکار قتل یک دانشجوی جوان که هیچ عکس و نشانی از او منتشر نشده باشد چقدر برای شان آسان است. »
وی می گوید: «مزار امیر بین مزار اشکان سهرابی و سهراب اعرابی در قطعه ۲۵۷ هست و خانواده ها و دانشجویان زیادی پدر و مادر پیر امیر را از نزدیک دیده اند و می دانند چه بلایی سر فرزندشان آمده است.» همسر شهید حسن پور تاکید می کند : «این وظیفه ماست که کنار خانواده هایی باشیم که صدایی از آنها بلند نشده است و غم از دست دادن فرزند آنها را شکسته است. »
او هم همانند مادر سهراب اعرابی معتقد است که خانواده ها باید سکوت شان را بشکنند تا حقی از شهدای جنبش سبز ضایع نشود. وی با این اعتقاد می گوید: «ما وظیفه داریم صدای کسانی باشیم که صدایی ندارند و بیگناه کشته شدند.»